ضمن عرض تشکر از گروه بیوتکنولوژی شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران در خصوص بذل توجه به مسائل و مشکلات دورة دکترای پیوستة بیوتکنولوژی، خاطر نشان میکنم که ما چشمبهراه همة عزیزان و بزرگوارانی هستیم که دلشان برای اعتلای علم و فناوری دراین کشور میتپد. چشمبهراه کسانی هستیم که از مشکلات ما بپرسند و به یاری ما بشتابند. واقعیت این است که دوره دکترای پیوستة بیوتکنولوژی، راه دشواری را طی کرده و در پیش رو دارد. چهار سال گذشته حرکتی با هدف جذب نخبگان دانشآموزی در آموزش فناوری زیستی آغاز گردید و انتظار میرود با توجه به ویژگیهای دوره راهاندازی شده، حمایت و توجه منطقی نسبت به آن مبذول گردد.
توجه به ساختار نظام آموزشی بویژه از جنبه "کیفی" متضمن استقرار و بالندگی تولید علم و محصول آن، یعنی تکنولوژی، است. مشروط به داشتن نظام آموزشی کیفیتمدار میتوان انتظار بهرهمندی از مواهب آن را برای جامعه تصور نمود.
چهار سال قبل، دوره دکترای پیوسته بیوتکنولوژی بر اساس اولویتهای ملی و مصالح تکنولوژیک تعریف شده در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در دانشکدة علوم دانشگاه تهران راهاندازی شد. دانشگاه تهران بر اساس نظرات کارشناسی هیئت اعزامی از وزارت و نظر به قدمت، تواناییها و امکاناتی که داشت، برای برگزاری این دوره انتخاب شد.
دورة دکترای پیوسته بیوتکنولوژی، اولین تجربه در نوع خود در کشور محسوب میشود و برنامة آموزشی پیشبینی شده برای آن، اولین بار است که به اجرا درمیآید. برای اولین بار در کشور رشته بیوتکنولوژی در مقطع کارشناسی برگزار میگردد و برای اولین بار دکترای پیوسته با ویژگیهای مربوطه برگزار میشود.
دانشکده علوم دانشگاه تهران، برای اولین بار، سعی در آشتی علوم پایه با کاربرد و جنبههای تکنولوژیک بویژه تکنولوژی زیستی در کشور نموده است و نیز برای اولین بار، دورهای منحصراً برای دانشجویان با ویژگیهای تعریف شده برای استعدادهای درخشان برگزار میگردد.
سؤال منطقی قابل طرح در این راستا، معطوف تمهیدات و لوازم اجرایی و ساختاری متناسب و موردنیاز برای تجربهای با ویژگیهای ذکر شده است. لذا اینجانب نیز مانند هر فرد دیگری که در مقام قضاوت و اظهارنظر در خصوص چند و چون برپایی و اجرای دوره قرار میگیرد، به ناچار ساختار و نظام آموزشی، فضا و امکانات فیزیکی و اعتبارات پیشبینی شده برای "راهاندازی" دوره با ویژگیهای منحصر بفرد ذکر شده را مورد توجه قرار میدهم. در ادامه بحث در صورت لزوم در مورد هر کدام از موارد مزبور صحبت به میان خواهیم آورد. اما قبل پرداختن به موارد جزئی باید تأکید نمود که ویژگیهای دوره، توجه و حمایت اجرایی و اعتباری ویژه برای آن را اجتنابناپذیر مینمایاند.
وقتی که حدود 4 سال پیش، حرکتی را برای جذب نخبگان علمی یا کسانی که توان فکری و هوشی بالاتری دارند، آغاز میکنیم؛ وقتی که هدف را تأثیر مثبت در زمینههای علمی، تولیدی و اقتصادی قرار میدهیم؛ انتظار میرود که با توجه به ویژگیهای موجود، توجه خاصی هم به این مقوله معطوف شود. تنها در اثر حمایت و توجه کافی است که میتوان نتایج مطلوبی بدست آورد. اگر بذر خوب کاشته شود، محصول خوبی هم میتوان انتظار داشت. در مورد دورة دکترای پیوستة بیوتکنولوژی، بذر خوبی پاشیده شده، ولی در واقع مراحل داشت این کشت به نحو مطلوبی صورت نگرفتهاست. در نتیجه، این نگرانی حاصل میشود که خدای ناکرده برداشت مناسب و در حد انتظار حاصل نگردد.
بیوتکنولوژی، محصول رشتههای علمی مختلف بویژه علوم پایه و مهندسی است. اگر علوم پایه خوب و جهتدار داشته باشیم، برای موفقیت در این رشته امیدوارتر خواهیم بود. علوم پایهای که دیدگاه بنیادی و عمیق روی پدیدههای طبیعی و علمی میاندازد، میتواند تکنولوژی قوی خلق کند. نمیتوان مجموعهای داشت که از نظر تولید علمی، فرآوری علمی و محصول علمی درحد قابلقبول نباشد و ایجاد تکنولوژی بکند. بر این اساس، حمایت از آموزش و توسعه بیوتکنولوژی مستقل از ترویج و تقویت علوم پایه بویژه در رشتههای زیستشناسی، شیمی، فیزیک و ریاضی نیست.
با توجه به برنامههای آموزشی این دوره، دانشجویان علاوه بر بدست آوردن دید قوی در زمینة علوم پایه، در شاخههای فنی هم اطلاعات لازم را بدست میآورند. شما هیچ رشتهای را نمیتوانید پیدا کنید که بین علوم پایه و دروس فنّی اینگونه آشتی برقرار کرده باشد. دانشجویان این دوره دید بسیار خوبی در علوم مولکولی، بیوشیمی، میکروبیولوژی، شیمی و نیز علوم فنّی- مهندسی دارند. بنابراین با کنار هم قراردادن این آموزشها میتوانند مولد تکنولوژی باشند؛ چرا که بیوتکنولوژی میانرشتهای است و همکاری گرایشهای تخصصی مختلف را برای تولید یک محصول طلب میکند.
دانشکدة علوم دانشگاه تهران با توجه به قولهای حمایتی، اجرای دوره را بر عهده گرفت. برکسی پوشیده نیست که دانشگاه تهران علیرغم در اختیار داشتن تعداد قابلتوجهی از متخصصان و سهم علمی قابلتوجه در نظام آموزشی- پژوهشی کشور، از نظر امکانات ابزاری و فضای آموزشی به شدت در مضیقه است. با توجه به محدودیت منابع مالی طی سالهای گذشته، تجهیز آزمایشگاهها درحد قابلقبول نبوده و بعضاً در حد صفر یا منفی بوده است. توسعة فضاهای فیزیکی نیز متناسب با نیازهای روزافزون در دانشگاه تهران صورت نپذیرفته است. در این شرایط، یک مولود تازه در دانشگاه تهران و دانشکدة علوم بوجود میآید. این مولود متناسب با ویژگیهای منحصر به فرد خود، نیازهای خاصی دارد. ایجاد ساختار اداری، تامین منابع مالی و تعریف سیستم آموزشی متناسب در جهت برآورده کردن و تحقق موفقیت برگزاری دورة موردبحث اجتنابناپذیر است و اقدام در ابعاد ذکرشده مستلزم ارایة اقدامات حمایتی عینی است.
البته عملکرد دانشکدة علوم در برگزاری دوره، مثبت ارزیابی میشود و به عقیدة من موفقیت، نسبی است. با توجه به امکاناتی که در اختیار دانشکدة علوم قرار داده شده، این دانشکده به عنوان اولین تجربه در نوع خود موفق عمل کرده است. این مرهون ازخودگذشتگی، طمأنینه و بردباری سایر گروههای آموزشی دانشکدة علوم بوده که با تخصیص برخی از امکانات و فضاهای خود به بیوتکنولوژی، به این دوره کمک کردهاند. در طی یکسال گذشته در جهت ایجاد ساختار اداری- آموزشی دوره اقدام گردیده و امید است با ارایة اقدامات حمایتی ساختار مزبور بتواند به وضعیت مطلوب دست یابد.
با اتکال به توجهات خداوندی و با درک اهمیت، ویژگیها و مشکلات فراروی دوره، در طی مدت یکسال گذشته از زمان تصدی سرپرستی دوره دکترای پیوسته بیوتکنولوژی بهعنوان وظیفة شرعی و ملی و بهعنوان عضوی از جامعه علمی کشور با اختیارات و امکانات نه در حد مدیر گروه، بلکه سرپرست، درکنار سایر مسئولان دانشکده بویژه ریاست محترم دانشکده چند محور زیر را شایستة توجه بیشتر یافته و در آن جهت عمل کردهایم:
1- ایجاد ساختار و تشکیلات متناسب با ویژگیهای دوره از جمله پیشنهاد تشکیل شورای تخصصی دوره در وزارتخانه با اهداف راهبردی
2- اقدام لازم جهت تشکیل گروه آموزشی مستقل با دورنمای توسعه ساختار اداری-آموزشی آن که اکنون در حال طی مراحل نهایی است.
3- تلاش و اجرای سیاستهای لازم در جهت انعکاس مشکلات و معضلات فراروی دوره به مسئولان و متخصصان ذیربط که الحمدالله موفقیتآمیز بوده است.
4- پیگیری در جهت جلب حمایت مسئولان در تأمین و اختصاص مکان و فضای آموزشی_پژوهشی متناسب با نیازهای دوره که یکی از نیازهای کلیدی ساماندهی برگزاری موفق دوره دکترای پیوستة بیوتکنولوژی میباشد.
5- بازنگری برنامههای آموزشی و سرفصلهای دروس کارشناسی و کارشناسی ارشد و انطباق برنامههای مزبور با شرایط و امکانات موجود ( و برعکس).
6- فعالیت در جهت جلب حمایتهای مالی و اعتباری ضروری جهت برگزاری دوره و غیره.
7- تأمین توقعات اکثراً منطقی شکل گرفته در عزیزان شاغل به تحصیل در دوره با توجه به شرایط و مقتضیات موجود.
همانطورکه ملاحظه میشود، حجم اقدامات اصولی و ضروری موردنیاز برای راهاندازی رویههای جدید و تأمین نیازهای پایهای، فراتر از ادارة یک مجموعه راهاندازی شده و سابقهدار است و این در حالی است که سرپرستی بیوتکنولوژی بدون بهرهمندی از عضو هیئت علمی و پرسنلی مستقل و البته با حمایت و بزرگواری سایر گروههای آموزشی دانشکدة علوم بویژه گروه زیستشناسی، در این راه قدم برمیدارد.
دورة دکترای پیوستة بیوتکنولوژی به سال چهارم رسیده است. بنده هم مثل هر ایرانی که اگر کاری از دستش برآید برای آبادانی این مملکت انجام میدهد، کوهی از مشکلات که هر کدام همکاری یک تیم را میطلبد در جلوی روی خود میبینیم. تلاش مجموعة دانشکدة علوم، در این راستا عمدتاً مبتنی بر اعتبارات محدود بوده است. به طور صریح عرض میکنم که تاکنون حمایت مالی لازم و شایسته از برگزاری دورة دکترای پیوسته بیوتکنولوژی به عمل نیامده است. این سرپرستی برای تامین هزینههای اولیه با مضیقة مالی مواجه است و این در حالی است که انتظارات بحق فراتر از رویة معمول میباشد.
یکی از مهمترین چالشهای فراروی ما تامین فضای آموزشی برای برگزاری واحدهای عملی و آزمایشگاهی و حتی کلاسهاس نظری است؛ گرچه در نیمسال گذشته حرکتهای قابل تقدیر از سوی مسئولین دانشکده در جهت تامین بخشی از نیاز مزبور صورت پذیرفته است با این حال صورت مسئله هنوز پابرجا است. بازنگری برنامههای آموزشی، برنامهریزی برگزاری مرحلة دوم، تامین هزینههای برگزاری واحدهای آموزشی، تامین تجهیزات آموزشی مورد نیاز و غیره همگی واجد بار مالی بوده و شرایط ایدهآل، مستلزم تحقق عملی اولویتهای بودن این دوره از سوی مسئولان و تامینکنندگان اعتبارات مالی در کشور است.
از جمله کارها و مشغلههای ذهنی فراروی این سرپرستی، انتقال به مرحلة دوم یعنی مقطع کارشناسی ارشد است. شش گرایش برای دورة کارشناسی ارشد تعریف شدهاست. این گرایشها عبارتند از: بیوتکنولوژی پزشکی، بیوتکنولوژی کشاورزی، بیوتکنولوژی محیطزیست و دریا، بیوتکنولوژی مولکولی، فراورش زیستی و بیوتکنولوژی میکروبی.
بعد از بررسیهای انجام شده به این نتیجه رسیدهایم که خود این 6 گرایش به کار کارشناسی بیشتری نیاز دارد. به هر صورت بر حسب مقتضیات زمان و امکانات موجود، نیاز به یک بازنگری و پردازش نهایی برای به اجرا گذاشتن آنها احساس میشود. اقدام در جهت زمینهسازی برگزاری موفق مرحلة دوم از پاییز سال گذشته عملاً در صدر امور سرپرستی قرار گرفته است و امیدواریم بتوانیم برنامه خود را در این خصوص تا آخر فروردین ماه 1382 جهت تصویب نهایی به شورای تخصصی دوره تقدیم نماییم.
تعداد زیادی از واحدهای درسی پیشبینی شده برای مقطع کارشناسی ارشد به بازنگری نیاز دارند. بعضی از دروس با یکدیگر تداخل دارند. بدین ترتیب در این زمینه با انبوهی از کار مواجه هستیم که به تیمهای کارشناسی مختلف نیاز دارند. در این خصوص جلسات بازنگری واحدهای درسی را از تابستان 1381 آغاز کردهایم؛ با اینحال تاکنون علیرغم پیگیریهای به عمل آمده حمایت مالی لازم از روند به اجرا درآمده صورت نپذیرفته است.
شورای گروه در حال پیگیری این مشکلات است و امیدواریم که با دریافت حمایت عملی- عینی و متناسب با ویژگیهای دوره از آن بتوانیم تا حدی موفقیت مرحلة دوم و کل دوره را تضمین کنیم. توجه به این نکته ضروری است که این سرپرستی به پشتوانه دانشکدة علوم دانشگاه تهران خود را موظف به پیگیری و تامین موفقیت دوره میداند با اینحال توجه به ملی بودن و جایگاه و اهمیت دوره ضرورت توجه همه مراجع دستاندرکار در این خصوص را مورد تاکید قرار میدهد.
بر اساس سیاستهای به اجرا آمده سعی کردهایم مشکلات دوره را نزد دستاندرکاران و متخصصان کشور هر چه بیشتر عرضه نماییم. این سیاست با تامین زمینة بهرهمند شدن از انتقادهای سازنده عزیزان و دلسوزان کشور، میتواند در رفع موانع و بهبود رویه برگزاری دوره مفید واقع شود. با اینحال در اینجا به سازندهبودن انتقادها تاکید نموده و دست ارایهکنندگان انتقادات سازنده و ارایهکنندگان راهکارهای عملی (در کنار ارایة انتقاد) را به گرمی میفشاریم.
بهنظر میرسد، یکی از مشکلاتی که دانشجویان این دوره دارند، عدم آشنایی با وضعیت خودشان پس از فارغالتحصیلی میباشد. بنابراین نیاز به یک اطلاعرسانی دقیق در مورد وضعیت بیوتکنولوژی جهان، کشور و همچنین نیازهای کشور ایران احساس میشود.
اگر در کاریابی، بنابر کیفیت و شایستهسالاری باشد، نباید نگران نیروهایی باشیم که به صورت کیفی تربیت میشوند. در صورتی که نظام کیفیتمدار نباشد، باید نگران بود که روابط، جایگزین شایستگی شوند. از سوی دیگر در مجال کوتاهی که داشتهایم (در یک سال گذشته) برای اشتغال دانشجویان، جلساتی در کمیتة راهبردی (شورای تخصصی) برگزار کردهایم و برنامههایی در نظر گرفتهایم که هنوز نیازمند کارشناسی بیشتر میباشند.
به نظر میرسد که بورس کردن دانشجویان در مرحلة کارشناسی چندان به نفع آنها نمیباشد. مگر در لحظة ورود به یک رشته، دانشجوی ما چقدر میتواند نسبت به گرایشهای مختلف دید داشته باشد؟ بنابراین بورسیهشدن، آنها را محدود میکند. دانشجو بعد از اینکه در دورههای کارآموزی و سمینارهای مختلف شرکت کرد و با اساتید و مؤسسات مختلف آشنا شد، آن وقت دید کافی برای تعیین جهت علمی خود بدست میآورد.
به منظور استفاده از امکانات و اطلاعات مؤسسات تحقیقاتی مرتبط با بیوتکنولوژی، طی هماهنگی انجام شده با مؤسسات مربوطه برای اولین بار در تابستان 1381، دورههای کارآموزی برای دانشجویان برگزار شد. انجام صحیح چنین دورههایی باعث میشود که دانشجویان علاوه بر آشنایی با زمینههای مختلف پژوهشی از مزایایی چون آشنایی با محیطهای تحقیقاتی، اساتید مؤسسات، زمینههای کاری مختلف، تکنیکها و امکانات موجود نیز بهرهمند شوند.
فشردگی واحدهای ارائه شده و همینطور آموزش زبان انگلیسی فرصت زیادی برای ادامة دورههای کارآموزی در سال تحصیلی باقی نمیگذارد. با توجه به این مورد به نظر میرسد که راهی جز استفاده از فرصتهای تابستانی نداریم. هر دانشجو در طول تحصیل خود با چندین تابستان مواجه میشود که میتواند بر حسب گرایش و علاقة خود در مؤسسات موجود به فعالیت بپردازد. همچنین در مرحلة دوم از برگزاری دوره یعنی مرحلة کارشناسی ارشد، اجرای پروژههای کاری با همکاری اساتید واحدهای درسی در دست بررسی قرار گرفته است که به آشنایی بیش از پیش این عزیزان کمک خواهد نمود.
جای بسی خوشحالی است که بعد از 4 سال، گروه مستقل بیوتکنولوژی به تصویب دانشگاه رسیده و طی مراحل قانونی آن در دست اقدام است و امیدواریم جذب هیأت علمی متخصص در این گروه بهزودی آغاز شود. با دعوت از 10 متخصص، تیمی را تشکیل دادیم که در تابستان 81 طی جلساتی، بررسی و پیگیری مشکلات جاری و راهکارهای رفع آنها را بر عهده گرفت. ادامه کار گروه مزبور با مشکلات اداری مواجه شده است که امیدواریم با همکاری مسئولان بهزودی رفع شود. عمدة تلاش ما برای بهوجودآوردن یک ساختار منسجم اداری است و هستة مرکزی این ساختار همان تشکیل گروه بیوتکنولوژی در دانشکدة علوم دانشگاه تهران میباشد. با اینحال نظر به ویژگیهای دوره از ابتدای شروع همکاری با این مجموعه تفکر انسجام ساختاری دوره در قالب موسسه یا دانشکده بهعنوان دورنما در برنامهریزیهای دانشکدة علوم مطرح شده است.
در سال 80 پیشنهاد تشکیل شورای تخصصی (کمیتة راهبردی) بیوتکنولوژی (بهعنوان یکی از کمیتههای شورای هدایت استعدادهای درخشان) در وزارت علوم داده شد. این کمیته به منظور بررسی مشکلات، برنامهریزی و هدایت کلان و حمایت از این دوره تشکیل شد. اعضای کمیته شامل 15 نفر از صاحبنظران و سیاستگذاران میباشند. تعدادی از اعضا، حقیقی هستند که نظر به تخصص، جایگاه و کارهای علمی انجام داده و همچنین دیدگاههایی که داشتهاند، انتخاب شدهاند. مسئولان مراکز مهم و فعال در زمینة بیوتکنولوژی کشور بهعنوان اعضای حقوقی در شورای تخصصی مزبور عضویت دارند و احکام اعضای شورا توسط وزیر محترم علوم، تحقیقات و فناوری صادر میگردد. با اینحال جلسات کمیتة راهبردی در دانشگاه تهران برگزار میشوند.
تلاش ما بر این اصل استوار است که دانشکدة علوم دانشگاه تهران از نظر توان آموزشی خصوصاً در زمینههای تخصصی بیوتکنولوژی حداقل تواناییهای لازم را بهدست آورد. برگزاری دورة آموزشی بیوتکنولوژی مستلزم استفاده از نیروهای متخصص برای ارائه دروس مربوطه است. دانشکدة علوم تمام تلاش خود را بهکار گرفته تا بهترینهای کشور را بهکار بگیرد.
از آنجا که بسیاری از سرفصلها و واحدهای درسی برای اولین بار ارایه میشوند تطبیق کیفی اساتید همکار با این سرپرستی در ارایة واحدهای درسی مستلزم زمان مقتضی بوده است و اکنون به جرأت میتوانم بگویم دانشکدة علوم به خوبی از عهدة این کار برآمده است. در طی این چهارسال، دانشکده موفق شده یک کادر آموزشی برای گروه بیوتکنولوژی شکل دهد. از نیمسال اول سال تحصیلی82-81 در ابتدای هر نیمسال تحصیلی، کادر آموزش نیمسال تحصیلی در جلسة مشترکی شرکت میکنند که این امر در تامین و توجیه لازم و انجام هماهنگیهای متناسب با ویژگیهای آموزشی دوره راهگشا بوده است و اثرات آنرا در نیمسال گذشته به خوبی تجربه نمودیم.
در مورد آموزش هدفمند دو تفکر وجود دارد: اول اینکه برحسب امکانات و نیروهای متخصص موجود، دانشجویان را به سمت پروژههای تحقیقاتی خاص سوق دهیم. این نظریه طرفداران خاص خودش را دارد. تفکر دوم این است که پروژههای این دانشجویان را برحسب نیازها و اولویتهای ملی در کشور تعریف کنیم. اینجانب تفکر دوم را ترجیح میدهم. اگر ما هدف نهایی را تولید محصول و رفع نیاز کشور قرار دهیم، مطمئناً هم منافع دانشجو و هم منافع کشور تضمین میشود.
متخصصی که در خارج از کشور درگیر کارهای تحقیقاتی شدهاست، تخصصی بدست میآورد که درجهت رفع نیازهای آن کشور میباشد. ممکن است به واقع اولویت موجود در آن کشور در کشور ما دارای اهمیت نباشد. نتیجه این میشود که تخصص بدست آمده، مستقیماً در چالشهای رفع نیازهای جامعه بهکار نیاید. در عین حال پروژهها و رسالهها متناسب با نیازها و اولویتهای تحقیقاتی_تولیدی کشور ضمن تامین اهداف آموزش میتواند ثمردهی مستقیم در رفع نیازهای کشور داشته باشد.
در مواردی که نیاز به آموزشهای ویژه احساس شود، مراکز و آزمایشگاههای موجود در خارج شناسایی و دانشجو جهت یادگیری یک بخش و یا تکنیک خاص، اعزام میشود. در صورتی که رساله و دانشجو در خارج تعریف شود. بعد از بازگشت تا این حد موفق نخواهد بود؛ چرا که دستاورد تولیدی برای کشور نخواهد داشت. توجه به این نکته ضروری است که اهمیت این شیوه به قدری زیاد است که میتوان تمام ثمرة این دوره را در آن خلاصه کرد. در واقع آموزش هدفمند نقطة عطفی برای دورة دکترای پیوستة بیوتکنولوژی است. البته اجرای چنین طرحی، استقبال و حمایت مسئولین و سیاستگذاران را طلب میکند.
این ایده به صورت قدری متفاوت در جهت ارتقای توان اجرایی برگزاری دوره توسط این سرپرستی مطرح شده است و در این مورد اینجانب استنباط خاصی دارم که تشریح آن در حوصلة این بحث نمیگنجد. به عقیدة من این کار باید مراحلی را پشت سر بگذارد و برای رسیدن به یک ساختار منسجم باید پایههای اولیه به خوبی شکل بگیرند. برنامهای که برای دکترای پیوستة بیوتکنولوژی در نظر داریم، تقریباً به همین نقطه ختم میشود.
حرکت و سمت و سوی ما به این شکل است که بتوانیم در آینده انستیتو بیوتکنولوژی را در دانشکدة علوم و دانشگاه تهران تأسیس کنیم. ما هم علاقهمند هستیم که از نظر ساختاری، تشکیلاتی و اجرایی قدرتمند شویم تا از این طریق در آموزش بیوتکنولوژی استعدادهای درخشان با مشکلات منطقی مواجه باشیم. ما هم آرزومندیم که آزمایشگاههای مناسب، نیروی متخصص کافی و فضای مناسب در اختیار داشته باشیم. با اینحال منظور ما از بوجود آوردن مؤسسة بیوتکنولوژی این نیست که برخی دوبارهکاریها را انجام دهیم. هدف، برپایی مؤسسهای برای استعدادهای درخشان و نخبههای دانشجویی (در آینده) در راستای اهداف آموزش بیوتکنولوژی خواهد بود. آنچه که اصالت دارد نیروی محقق است.
برخی افراد معتقدند که بعضی از دروس دورة لیسانس برای دانشجویانی که در دورة فوقلیسانس وارد گرایشهای تخصصی جداگانه میشوند، کاربرد چندانی نخواهند داشت. به عقیدة من، این طرز تفکر صحیح نیست. منظور این نیست که در اقیانوس بیکرانی از علم به عمق ناچیز باشیم. در واقع ما میخواهیم دانشجویانمان بینش (دید) داشته باشند. این "دید" بسیار مهم است.
همان طور که استحضار دارید، در سیستمهای حیاتی در عین تنوع، وحدت حاکم است و هیچکدام مستقل از هم نیستند. ممکن است فرآوردهای را که امروز از میکروب استخراج میکنید، بتوانید از گیاهی که خیلی مهجور است با قیمت پایینتری استخراج کنید. اینکه فرد با تکنیکها و دیدگاههای مختلف در مقطع لیسانس، نه مقاطع بالاتر، آشنا شود، بسیار مفید خواهد بود. توجه به این نکته ضروری است که در لیسانس بحثها تخصصی نیستند و فرد در حال آشنایی با نگرش عمومی میباشد. البته همانطور که قبلاً نیز ذکر کردم، سرفصل برخی از دروس به بازنگری نیاز دارد تا قسمتهای تکراری و مشترک حذف گردند و بخشهای جدید جایگزین آنها شوند.
اگر چه میتوان از اعضای هیأت علمی چنین بخشهایی بهرههای علمی برد، اما ما به این نتیجة عملی دست یافتیم که برگزاری برنامهها و واحدهای آموزشی دوره نیازمند همکاری در برخی مؤسسات آموزشی دارد. بر این اساس تصمیم گرفتیم که به طریق دیگری از پتانسیل موجود استفاده کنیم. اولین راهحل، برگزاری دورههای کارآموزی است که از تابستان سال 81 آغاز شد و همکاری بسیار خوبی را هم از جانب مؤسسات شاهد بودیم. بعنوان دومین راهحل مذاکراتی انجام دادیم که طی مصوبة شورای تخصصی دوره، تمامی مؤسسات اعلام آمادگی کردند تا در کارگاههای آموزشی، سهمیهای برای دانشجویان دورة دکترای پیوسته بیوتکنولوژی در نظر بگیرند و یا کارگاههایی خاص این دانشجویان برگزار نمایند. بهعنوان مثال، مؤسسه تحقیقات بیوتکنولوژی کشاورزی یک کارگاه آموزشی برگزار کرد که به علت محدودیت مکانی، از ما دعوتی بهعمل نیامد. اما بعد همان برنامه را دوباره برای دانشجویان ما اجرا کردند. نظیر چنین برنامههایی را با مرکز ملی تحقیقات مهندسی ژنتیک و تکنولوژی زیستی و جاهای دیگر نیز داشتهایم.
از نظر ارایه واحدهای آموزش عملی در اینگونه مراکز، عملاً راهی جز برگزاری دورههای کوتاهمدت و بعضاً فشرده نمیباشد. چرا که عملاً ثابت شده است که ارایه واحدهای عملی دوره لیسانس برای مدت زمان یک ترم در آزمایشگاههای پژوهشی عملی نبوده و نیز از بازده لازم برخوردار نخواهد بود. علت این امر، تحقیقاتی بودن ماهیت مراکز یادشده و ویژگیهای خاص دانشجوی دوره لیسانس میباشد. در مقاطع فوقلیسانس و دکترا وضعیت تفاوت بسیاری خواهد داشت؛ چرا که در این دورهها دانشجو در قالب تز و یا واحدهای دیگر و با توجه به زمان بیشتری که در اختیار دارد میتواند از داشتههای اینگونه مؤسسات بهرههای لازم را بهدست آورد.
با توجه به تسهیلاتی که در آییننامههای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری پیشبینی شدهاست، یکی از برنامهها و پیشنهادهای ما استفاده از متخصصین ایرانی و غیرایرانی در نهادهای بینالمللی میباشد. به اجرا درآوردن چنین طرحی قبل از ایجاد یک بستر و ساختار اجرایی مناسب چندان کار بجایی نخواهد بود. در نظر داریم که در آینده بتوانیم از مؤسسات خارجی ابتدا به صورت سمینارهای چند روزه و دورههای کوتاهمدت و انشاءا... بعداً بهصورت همکار استفاده کنیم. تمام این موارد نیاز به یک بستر مناسب دارد. تا زمانی که ما برای تشکیل کلاسهای خودمان با مشکل مکان مواجه باشیم، چگونه میتوان برای برگزاری این دورهها اقدام کرد.
یکی از شیوههای ارائه برخی دروس، استفاده از چند استاد در تدریس یک درس دانشگاهی میباشد. با توجه به اینکه بیوتکنولوژی یک علم چندرشتهای است، به نظر میرسد اجرای این سیستم آموزشی در بسیاری از موارد اجتنابناپذیر و در عین حال مفید باشد. در این روش هر استادی که در یک سرفصل خاص تخصص دارد، تدریس آن را بر عهده میگیرد. نتیجه این است که در نهایت دانشجو ترکیبی از یافتههای متخصصین را در ذهن خود انباشته است.
ختم کلام آنکه، اهمیت دورة دکتری پیوسته بیوتکنولوژی بر کسی پوشیده نیست و موفقیت برگزاری این دوره میتواند در ارتقای تحقیقات متناظر با فناوری زیستی کشور و در نتیجه ایجاد تکنولوژیهای مربوطه در سالهای آینده نقش بسیار مهمی را ایفا نماید. لذا تامین نیازهای برگزاری دوره به شرح ذکرشده در این مصاحبه و نیز گزارشها و نوشتارهای پیشین از اهم اولویت برخوردار است. بهویژه توجه به ایجاد نظام اداری_آموزشی دورة دکتری پیوسته بیوتکنولوژی از طریق تامین فضا و مکان لازم برای استقرار کیفی آن قدم اول در این راستا محسوب میگردد.